به گزارش خبرنگار سنتر سینما پرس سالی که در حال سپری کردن آنیم به علت بحران کرونا و مصائب ناشی از آن نتوانست از نظر اکران و نمایش چندان موفق باشد و برای همین از منظر بررسی و نقد فیلمها نیز محلی از اعراب ندارد. اما آنچه که در سالهای اخیر شاهدیم مسأله فقر ژانرهای سینمایی در ایران است.
سینمای ایران که روزگاری مانند نمایشگاهی از انواع تابلوهای رنگارنگ و در حقیقت ژانرهای گوناگونی مانند دفاع مقدس، اجتماعی، کمدی، خانوادگی، تاریخی و حماسی و کودک و نوجوان بود، دچار نوعی فقر ژانر شده است و ما کمتر فیلمهای ژانرهای دیگر سینما را در پرده نقرهای میبینیم.
اما گزارشی که به تازگی بنیاد سینمایی فارابی منتشر کرده است خبر از تحولاتی از این منظر در سینمای سال آینده ایران میدهد. گزارشی که فارابی منتشر کرده است میگوید که فیلمنامههای زیادی در بخشهای گوناگونی که این نهاد فرهنگی تصویب کرده در حال تحقیق، نگارش است و یا تحویل داده شده است. فیلمنامههایی در موضوعات، تمها و ژانرهای مختلف که در صورتی که حداقل ۲۰ عدد از آنها وارد مرحله تولید در امسال شوند میتوان سال آینده را سالی متفاوت در سینمای ایران دید.
برخی از این فیلمنامهها در گونه دفاع مقدس و مقاومتاند که شامل کارهایی مانند سلام بر ابراهیم به نویسندگی علی روئینتن، با هم بریم بهشت به تهیهکنندگی علی فرقانی و مرتضی اصفهانی و دسته دختران به نویسندگی و کارگردانی منیر قیدی است.
در ژانر متفاوت معناگرا نیز فیلمنامههای زندگی دوگانه لیلا به نویسندگی احمدرضا معتمدی، تار و پود عشق به نویسندگی رهبر قنبری و فیلمنامه مورد انتظار زیارت از راه دور و نزدیک نوشته سیدمهدی شجاعی در حال نگارش است و یا نوشته شدهاند.
در گونه کودک و نوجوان که البته فارابی متولی اصلی آن در سینما است نیز فیلمنامههایی مانند نابغهها به نویسندگی و کارگردانی علی شاهحاتمی، عملیات رباتها به نویسندگی علی عبدالعلیزاده و… نیز ساخته خواهد شد.
در این میان نیز دو فیلمنامه تاریخی وجود دارد که میتوان آنها را تقریباً تنهاترین فیلمنامههای سینمایی تاریخی متفاوت در سالهای اخیر بعد از فیلم محمد رسول الله (ص) دانست. یکی فیلمنامه حضرت خدیجه نوشته فرهاد توحیدی (س) و دیگری یعقوبلیث صفاری نوشته مسعود جعفری جوزانی است که هر دوی آنها میتواند نقاط عطفی در سینمای تاریخی به حساب آید.
فیلمنامههای اجتماعی و اقتباسهای ادبی نیز در این میان دیده میشود که امیدواریم نسبت به دیگر فیلمنامههای اجتماعی نگاهی پژوهشمحورانه، منصفانه و مخاطبپسند داشته باشد تا سینمای اجتماعی ما به سالهای دور بازگردد.
به این جهت با رئیس صنف انجمن فیلمنامهنویسان سینمای ایران گفتوگو کردیم تا نقاظ ضعف و قوت این طرحها را بشناسیم و بدانیم که آیا برنامههای جاری میتواند سینمای ایران را در سالهای آتی دچار تغییر و تحول در زمنیه ژانر و توجه به ذائقه مخاطب کند یا خیر؟
سجادهچی در ابتدا درباره تأثیر احتمالی و نتایج اولیه طرحهای مذکور در سینمای ایران گفت:
اینکه فکر کنیم با نگارش فیلمنامههای متنوع معجزه میشود اشتباه است. فقر ژانر سالها است که سینمای ایران را آزار میدهد که علت هم دارد. اینطور نیست که فیلمسازان بدون علت و بیدلیل سراغ ساخت فیلمهای اجتماعی حال حاضر بروند. در حال حاضر دو نوع ژانر کمدی و اجتماعی در سینمای ما حرف اول را میزند که به نظر میرسد که به نوعی بیشتر از دیگر گونههای سینمایی ما جواب میگیرد اما برای ژانرهای دیگر معلوم نیست که چه اتفاقی در گیشه رخ میدهد.
سینمای ما هم ساز و کار دولتی دارد و اگر مسئول دولتی وجود داشته باشد که دلش برای آن بسوزد، باید برای این تنوع کاری کند و اگر نه سینما راه خودش را میرود چون در سینمای ما دلسوز واقعی نیست و هرکس دنبال درآمد و کار خودش است. برای همین در مجموع این فکر خوبی است که ما بخشی از سینما و به طور مشخص حوزه نویسندگی آن را تکانی بدهیم اما البته این طرح آزمایشی است و معلوم نیست که چه جوابی بگیریم.
او ادامه داد: من در کارهای دولتی خیلی توفیقی ندیدم البته آنها وظیفهشان است و من هم نسبت به اینکه سبد متنوعتری در سینما داشته باشیم خوشبینم اما فکر اینکه با این طرح سینما تغییرات چشمگیری بکند سادهانگارانه است.
رئیس انجمن فیلمنامهنویسان در ادامه درباره طرح حمایتی فارابی از انجمن گفت: درباره طرح حمایتی باید بگویم که با هدف بهکارگیری استعدادهای انجمن صنفی که به دلایلی از بدنه سنیمای ایران دور شدند، از طرحهای فیلمنامهای آنان حمایت میشود که شاید اتفاقهای خوبی رخ دهد. به عقیده من با شناختی که از انجمن دارم بهترین طرحی است که سازمان سنیمایی در این سالها به دست گرفته است. این موضوع را به خاطر عرق صنفی نمیگویم بلکه به این خاطر است که مشکل فیلمنامه در سینمای ما رایج است و حالا راهکاری پیدا شده است که این مشکل را با حمایت از فیلمنامه حل کنند. پیشبینی میکنم که این طرح در صورتی که ادامه داشته باشد در سالهای بعد خروجی خوبی خواهد داشت.
نویسنده روز سوم درباره طرح سینمای اقتباسی و احتمال موفقیت آن نیز بیان کرد که به نظرم باید واقعگرا باشیم. در سینمای هالیوود که از نظر صنعتی موفق است و توانسته است صنعتش را به دنیا صادر کند و بازار وسیعی در دنیا دارد، جایزه فیلمنامه اصلی را برای این میگذارند که فیلمنامه اورجینال هم نوشته شود، چون اکثراً از روی رمانها و داستانهای کوتاه فیلمها ساخته میشوند. علت این موضوع هم روشن است زیرا سرمایهگذار میداند که رمانی که پرفروش است و خوانندههای بیشمار داشته است در صورتی که به فیلم تبدیل شود در فروش هم موفق است.
اما اینجا برعکس است چون اصلاً بازار کتابی نداریم که رویش حساب کنیم. این طرح فکر خوبی است که فیلمنامه اقتباسی داشته باشیم اما اینکه بگوییم با این آثار قطعاً در فروش فیلم هم موفق خواهیم بود سادهانگاری است.
ما از میزان مطالعه کتاب و بازار آن باخبریم که شرایط خوبی ندارد؛ ادبیات متفکر ما نیز داستانگو نیست و داستانهای عوام پسند نیز برای سینما کهنه است. برای همین جریان سینمای اقتباسی شاید در رونق دادن به سینما چندان موفق عمل نکند. نکته مهم دیگر اینکه باید جریان ادبیات و سینما نقطه تلاقی داشته باشند تا بتوان به ورود مؤثر ادبیات به سینما امیدوار بود.
بخش انتقادی من این است که چرا فقط ادبیات ایران تبدیل به فیلم بشود؟ بهترین کارهای سینمایی اقتباسی ایران مانند فیلمهای آقای مهرجویی ۹۰ درصد بر اساس کتابهای خارجی است. چرا باید از ادبیات جهان خودمان را محروم کنیم؟ این طرح فقط توجهش به ادبیات ایران است اگر سال آینده این طرح به ادبیات جهان تعمیم پیدا کند. اتفاقات بهتری برای سینمای ما رخ خواهد داد البته این سخن به این معنا نیست که از رمانهای پرفروش و خوبمان استفاده نکنیم اما میتوان از ادبیات جهان هم بهرهمند باشیم.
در کل این طرحها که همگی برنامههای خوب و مناسبی است، در دراز مدت جواب میدهند نه اینکه به صورت مقطعی باشد زیرا در غیر این صورت برای پر کردن ویترین یک ارگان خواهد بود. نویسندهها هم بدانند که موضوعاتشان را در صورتی که به شکل رمان و داستان بنویسند، شانس این را دارند که به فیلم تبدیل بشود.